در سیستمهای LEV، بخش جمعآوری آلایندهها در واقع مهمترین نقطه سیستم محسوب میشود، زیرا کیفیت و راندمان کل سیستم تا حد زیادی به نحوه طراحی و عملکرد این قسمت بستگی دارد. اگر شکل و موقعیت هود بهدرستی انتخاب نشود، حتی قویترین سیستم کانالکشی یا فنهای صنعتی با ظرفیت بالا نیز قادر به جبران ناترازیهای اولیه نخواهند بود. در بسیاری از محیطهای صنعتی دیده میشود که به دلیل جایگذاری اشتباه هود، جریان هوا به شکل کافی آلاینده را به سمت خود نمیکشد و ذرات یا گازها در فضای کار پراکنده میمانند. این مشکل بهویژه در فرآیندهای دارای انتشار سریع آلاینده، مثل عملیات جوشکاری یا تزریق مواد شیمیایی تحت فشار، میتواند بهسرعت باعث آلودگی کل فضا شود.
برای طراحی اصولی هود، باید عوامل متعددی از جمله شکل هندسی هود، فاصله آن از منبع آلاینده، اندازه دهانه، و حتی زاویه خروجی جریان آلاینده به فضای پیرامونی در نظر گرفته شوند. به عنوان مثال، اگر دهانه هود بیش از حد کوچک باشد، سرعت مکش ممکن است بالا رود اما ناحیه پوشش جریان هوا بسیار محدود خواهد شد. بالعکس، اگر دهانه بیش از حد بزرگ طراحی شود، فشار مکش در مرکز کاهش یافته و فرصت نفوذ آلاینده به محیط تنفسی کاربر افزایش پیدا میکند. همچنین نوع فرآیند تعیینکننده است که از هود قیفی، شکافدار یا محفظهای استفاده شود. این انتخاب باید بر اساس آزمایش میدانی یا شبیهسازی دقیق انجام شود و نباید تنها بر مبنای ظاهر یا هزینه اولیه باشد، چون تغییرات کوچک در طراحی میتواند به تفاوتهای بزرگ در بازدهی منجر شود.
هود نامناسب نه تنها راندمان را کاهش میدهد، بلکه آثار مستقیم روی سلامت کارکنان دارد. آلایندههایی مانند گرد و غبار ریز سیلیکا یا بخارات حلالهای آلی میتوانند در اثر مکش ناکافی، در ناحیه تنفسی اپراتور باقی بمانند و با تداوم تماس، منجر به بیماریهای مزمن ریوی، مسمومیت، یا حتی سرطان شوند. از سوی دیگر، در مورد آلایندههای قابل اشتعال یا مواد شیمیایی ناپایدار، باقیماندن این بخارات یا ذرات در محیط ممکن است باعث تجمع انفجاری شود. حذف آلایندهها در همان لحظه تولید، که هدف طراحی اصل سیستم LEV است، بهترین راه پیشگیری از چنین خطراتی است و نیازمند رویکردی مبتنی بر استانداردهای صنعتی نظیر ACGIH و OSHA است.
برای دستیابی به این سطح عملکرد، توصیه میشود پیش از نهاییکردن طراحی، یک ارزیابی جامع فرآیندی (PHA یا HAZOP) انجام شود تا ویژگیهای آلاینده، حجم تولید، و الگوی انتشار آن تعیین گردد. سپس با استفاده از شبیهسازیهای جریان هوا (CFD)، بهترین زاویه، سرعت و موقعیت مکش انتخاب شود. این مرحله نهتنها دقت طراحی را افزایش میدهد بلکه هزینههای بازطراحی بعدی را کاهش میدهد. همچنین باید امکان بازبینی و تمیزکاری آسان هود در نظر گرفته شود، زیرا در بسیاری از محیطها گرفتگی تدریجی دهانه به دلیل رسوب آلایندهها باعث افت عملکرد میشود، مگر آنکه نگهداری منظم پیشبینی شده باشد.